مشخصات شخصیت ضد اجتماعی
✅او در رفتارهای غیر قانونی درگیر می شود و ممکن است دستگیر شود و مشکلات قانونی و حقوقی پیدا کند.
✅او ممکن است به شما دروغ بگوید شما را فریب دهد ،با شما مخالفت کند تا بیشتر لذت ببرد یا فقط به فکر نیازهای شخصی اش باشد.
✅او ناگهانی عمل میکند ،از پیش برنامه ریزی نمی کند و نمیتواند به پیامد کارهایش فکر کند.
✅از لحاظ فیزیکی حمله ور میشود ،فحاشی میکند و یا آسیب میرساند.
✅به ایمنی یا رفاه شما اصلا توجهی ندارد.
✅نمیتواند به طور پایدارکاری را انجام دهد.به مسئولیت های مالی اهمیت نمی دهد یا احترام قائل نمیشود.
✅هیچ گاه احساس پشیمانی نمی کند ،بی تفاوت است یا رفتارش را زمانی ک آسیب می بیند یا با او بدرفتاری می شود و یا از شما چیزی میدزدد ،منطقی جلوه میدهد.
داستان انگی(نام دختر) شخصیت خطرناک را واضح تر به شما معرفی میکند
من و ریچ(نام پسر) بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان شروع به قرار گذاشتن با هم کردیم ،ریچ خیلی جذاب بود او ورزشکار خوبی هم بود و دوستان زیادی داشت او بسیار قابل اعتماد بود وبه خودش اطمینان داشت.
همه کارها برایش راحت به نظر میرسیدن او به زن نوازی معروف بود. هر چند که سابقه او را با زنان میدانستم ولی احساسی در من به وجود آورد که فکرکردم نسبت به بقیه متفاوت و خاص هستم و بلافاصله جذب سبک راحت، حس شوخ طبعی و حالت رمانتیک او شدم او کارهایی که من دوس داشتم را برایم یادآوری میکرد. سریع نزدیک و صمیمی شدیم به دلایلی که احساس کردم ریچ را به خوبی شناختم ،او اعتمادم را جلب کرد و چیزهایی به من گفت که به قول خودش تا حالا به هیچ کس نگفته. زمانی که باهاش بودم احساس میکردم مهم ترین فرد زندگیش هستم.
ما همه ی وقت های آزاد و روزهای تعطیل مان را با هم می گذراندیم در روزهای کاری مان که به سختی میتوانستیم همدیگر را ببینیم سعی میکردم از طریق تلفن و یا ایمیل با او در ارتباط باشم.تلاش من بیشتر بود اما به خودم میگفتم که همه ی زنها همین کار را میکنند .وقتی ک مجددا با هم بودیم او دوباره از در دوستی وارد میشود تا من احساس کنم ادم خاصی هستم وخیلی مواقع عصبانیتم را کنار میگذاشتم و سعی میکردم احساس خوبم را حفظ کنم. وقتی هم مجبورش میکنم که بگوید چه کار می کند موضع دفاعی گرفت و اخلاقش عوض شد.
او همیشه کار و رفتارش را به گونه ای توجیه می کرد تا من بپذیرم که او نمیتواند با من باشد.وقتی هم پیام من را دیر دریافت میکرد، روز بعد انقدر جذاب رفتار میکرد که دوباره باورش کنم.
او توانایی عجیبی برای متقاعد کردن من در مورد هر چیزی داشت اگر بخاطرکاری نصیحتش میکردم عصبانی میشد .همیشه رفتارهای اشتباهش توجیه میکردم او طوری اشتباهاتش رو توجیه میکرد که من احساس ندامت میکردم و معذرت خواهی میکنم.
شخصیت خطرناک
وقتی اولین بار جذب یک نفر می شوید طبیعی است که روی ویژگی های مثبت این عشق جدید متمرکز شوید.
ممکن ما به خاطر ظاهر او حس شوخ طبعی یا رفتار سخاوتمندانه اش جذبش بشیم. شخصیت خطرناک ابتدا افسونگر،مهربان ،جذاب ، با توجه و دلسوز ظاهر می شود.
اشخاص دارای شخصیت خطرناک بیماری شخصیتی ضد اجتماعی دارند.
آنها انقدر توانایی پیروزی در اولین برخورد با طرف مقابل را دارند که این توانایی شان غیرطبیعی به نظر میرسد.
این ضرب المثل که می گوید ظاهر میتواند فریبنده باشد برای تیپ شخصیتی ضد اجتماعی گفته شده است ؛زیرا آن چیزی که می بینید ،چیزی نیست که بعدا به دست می آورید.
اشکال ضروری تیپ شخصیتی ضد اجتماعی و خطرناک یک الگوی دائمی از بی توجهی به دیگران و تجاوز به حقوق آنهاست.این الگوی رفتاری از کودکی شروع می شود تا اواخر بزرگسالی ادامه پیدا میکند.
افسونگری سطحی ؛غیر قابل اعتماد؛بودن،قضاوت ضعیف وعدم پشیمانی برای رفتار بد،برخی از نشانه های تیپ شخصیتی ضد اجتماعی است.
این شخص ضد قوانین اجتماع عمل میکند. البته نه مانند تیپ منزوی و مطرود که دوست دارد به جای دنج و خلوت بگریزد و از جامعه به دور باشد. شخص ضد اجتماعی زندگی دیگران را به هم میریزد ،به قانون تجاوز میکند و به سیستم حقوقی و قانونی توجهی ندارد .
فرد ضد اجتماع معتقد است که قوانین ضد اجتماعی برای او به کار میرود.او ممکن است قوانین را احمقانه و دردسرساز بداند و از زیر بار آنها شانه خالی کند فکر میکند قوانین برای دور زدن وضع شده اند.این افراد قانون گریز و قانون شکن هستند و برای منافع خودشان همواره قانون را دور میزنند.
برای تیپ ضد اجتماعی دو تفسیر از قانون وجود دارد:
به دیگران ضربه بزن قبل از اینکه به تو ضربه بزنند.
برای رسیدن به اهدافت ،حقوق دیگران را پایمال کن.
چه چیزی یک آدم را ضد اجتماعی می کند؟
وقتی به زندگی فرد ضد اجتماعی نگاه کنید، یک الگوی رفتاری را مشاهده میکنید که مشخصه ی آن شکست و ناتوانی برای هماهنگی ناهنجاری های ضد اجتماعی است.
یک فرد ضد اجتماعی در نوجوانی یا کودکی میتواند دزدی کند، فریب بدهد،و نسبت به مردم و حیوانات کارهای خشمانه انجام دهد.
همیشه یک الگوی روشنی از تجاوز به قوانین و حقوق دیگران برای رسیدن به مقاصد این افراد وجود دارد.
فرد ضد اجتماعی باهوش ،اغلب مهارت زیادی در شکستن قوانین و هنجارهای اجتماعی دارد بدون اینکه دستگیر و یا شناسایی شود.
هر چه IQ شخص ضد اجتماعی بالاتر باشد خطرناک تر است .این افراد هنگامی که دروغ گویی یا نمایش بازی کردن او بر ملا میشود ،واقعا احساس بدی دارد ، به خاطراینکه دستگیر شده اما به خاطر عملی که مرتکب شده است یا ظلمی که به دیگران روا داشته است ناراحت نمی شود.
این افراد رفتار خودشان را منطقی جلوه میدهند و به خاطر خطایشان در لحظه ابراز پشیمانی و تاسف می کنند و به طور تصنعی ابراز ناراحتی میکنند.کارشناسانی ک با افراد ضد اجتماعی در زندان کار کرده اند این حالت آنها را اشک تمساح می نامند.
دیگر خطرناک بودن تیپ شخصیتی ضد اجتماعی خاصیت خورندگی و تباه کنندگی روابط با این افراد است .به سختی می توان یک رابطه ی با ثبات با افراد فریبنده و استثمارگر و ریاکارداشته باشید،بدون اینکه سلامت روحی و روانی خود را به طور دردناکی به خطر نیندازد.
آسیب وارد شده به همسر فرد خطرناک با تیپ شخصیتی ضد اجتماعی می تواند احساسی، مالی، فیزیکی یا ترکیبی از اینها باشد.تیپ شخصیتی خطرناک توانایی زیادی برای بی توجهی به احساسات یا خواسته های دیگران دارد.
آنها به طور خودکار فریب می دهند و دروغ می گویند ،دسیسه میچینند و همیشه اهداف کوتاه مدتشان را مد نظر دارند،از آنجایی که این افراد چنین ظاهر مثبت و توام با صداقتی را در ابتدا نشان می دهند دوستان و خانواده شما ممکن است که نفهمند شما در مورد چه چیزی شکایت می کنید ویا ناراحت هستید.
همسر یا نامزد فرد خطرناک در ترساندن و ایجاد احساس آسیب پذیری و تنهایی در رابطه نیز مهارت زیادی دارد.افراد ضد اجتماعی به طور فراوانی به دنبال ایجاد هیحان و احساس هستند.
❤️اسکیزوئید به عنوان طرف رابطه❤️
اگر می خواهید با یک مرد یا زن اسکیزوئید رابطه عاشقانه برقرار کنید، بی شک به جایی نخواهید رسید. او می تواندهمکار مالی، هم اتاقی یا دستیار تحقیق خوبی باشد ولی نیازهای هیجانی یا بدنی شما را هرگز برآورده نخواهد کرد.شخص اسکیزوئید واقعا تمایلی به برقراری رابطه ای نزدیک و باهم بودن و حتی حرف زدن ندارد. او آن قدر علاقه میان فردی ندارد که بخواهد پیوند خالصانه ای با شما برقرار کند.
بد نیست رابطه خود با طرف اسکیزوئیدتان را پیگیری کنید و از خودتان بپرسید اصلا این رابطه چطور شروع شد. احتمالا شما برای شروع رابطه پیشقدم شده اید. اسکیزوئیدها به ندرت پیشقدم می شوند.
اگر با یک اسکیزوئید رابطه برقرار کرده اید، تعجب نکنید اگر بشنوید بسیار سرد و خالی از احساس است و یک تنهای بی تفاوت است. اسکیزوئید از صمیمیت اجتناب می کند و فعالیت های انفرادی را ترجیح می دهد. شخص اسکیزوئید نه ظرفیت برقراری ارتباط هیجانی را دارد و نه علاقه ای به آن نشان می دهد. به همین دلیل ، طرف های آنها عمدتا احساس می کنند مورد غفلت واقع و منزوی شده اند. پیش آگهی برای برقراری رابطه ای سالم، پرشور و رضایت بخش ، ضعیف است. اگر تصور می کنید می توانید با تلاش و تیزهوشی بیشتر، طرف مقابل تان را عوض کنید خودتان را گول زده اید و درد و رنج تان را طولانی تر خواهید کرد.
♂️چرا مجذوب طرف های سرد و خالی از احساس می شوم؟♂️
اگر گرایش دارید عاشق آدم های سرد و خالی از احساس یا همان شخصیت های اسکیزوئید شوید، معنایش این است که عاشق کسی می شوید که:
✅تمایلی به نزدیک شدن به شما یا هرکس دیگری ندارد(حتی اگر بگوید دارد)
✅تقریبا همیشه ترجیح می دهد تنها باشد
✅ظاهرا علاقه ای به رابطه جنسی یا تماس بدنی ندارد
✅تقریبا هیچ دوست صمیمی یا نزدیکی ندارد
✅در برابر تعریف و تمجید یا انتقاد بی تفاوت است
✅در اکثر مواقع سرد و بی احساس است
پس چرا دنبال یک اسکیزوئید می گردید؟
جذاب ترین و فریبنده ترین خصوصیت شخص اسکیزوئید، سردی توأم با آرامش و سکوت اوست. اسکیزوئید ممکن است بی تجربه، ساده و در عمل و گفتار، مردد به نظر رسد، به همین دلیل شاید بخواهیم از او مراقبت کنیم. ما همچون پدر و مادر یا خواهر و برادر بزرگتر مجذوب نیاز هیجانی و ناراحتی اجتماعی او می شویم. می خواهیم حال و روزش را بهتر کنیم. می خواهیم به او اطمینان خاطر بدهیم که یک نفر مراقبش است. اگر نیاز دارید مورد نیاز باشید، شخص اسکیزوئید تمام تکمه های جذب شدن شما به خود را فشار می دهد. البته جالب اینجاست که این آدم سرد و خالی از احساس اصلا به شما نیاز ندارد. اسکیزوئید از تنهایی خودش کاملا خوشحال است، دستپاچگی آشکار و ناراحتی او در محافل و روابط، بازتاب بی تجربگی و اهمیت ندادن او به رابطه است، اصولا ارتباط با دیگران برای او خیلی معنا ندارد.
با توجه به این حد از سردی و خالی بودن از احساس، اسکیزوئیدها اصلا چطور ازدواج می کنند(اتفاقی که فقط گاهی اوقات می افتد). معمولا یک آدم نجات دهنده و اهل مراقبت و رسیدگی که محتاج مورد احتیاج بودن است، جذب اسکیزوئید می شود و هر اقدامی می کند تا با شخص اسکیزوئید رابطه برقرار کند و حتی به او پیشنهاد ازدواج می دهد.اسکیزوئید که اصولا بی تفاوت است، گاهی اوقات با چنین پیشنهادی موافقت می کند ولی تصمیم گرفتن برای نامزدی یا ازدواج برای شخص اسکیزوئید، اهمیت هیجانی کمی دارد و موقع قطع رابطه هم زیاد متأثر نمی شود.
عده ای عاشق کسانی می شوند که ظاهرا علاقه ای به آن ها ندارند یا نسبت به آن ها بی تفاوت اند. اسکیزوئید بی شک این گرایش آن ها را برآورده می کند.
قبول کنید که اسکیزوئیدها چیز چندانی برای ارائه در یک رابطه ندارند چون علاقه ای به برقراری رابطه ای عمیق و ماندگار ندارند. چنین رابطه ای متقابل نیست زیرا همه کارها را شما انجام می دهید و برای گرفتن یک کم دلسوزی و محبت باید یک عمر تلاش کنید. اگر با آدم های نجوش و خوددار رابطه عاشقانه برقرار می کنید، وقت آن است که از خودتان بپرسید کدامیک از والدینم مثل او سرد و خالی از احساس بوده اند. کدامیک از والدینتان با شما اینطور رفتار کرده اند؟ حدس می زنیم حداقل پدر یا مادرتان یا یکی از مراقبان اصلی شما، سرد و غیر صمیمی بوده است- یعنی هرکاری کرده اید نتوانسته اید علاقه و محبت خالصانه او را جلب کنید. متأسفانه این سردی و خودداری اولیه والدین نیاز سیری ناپذیری در ما به جا می گذارد که هرگز نمیتوانیم آن را از شخصیت سرد و خالی از احساس(اسکیزوئید) تآمین کنیم- این نیاز چیزی نیست جز نیاز به محبت آشکار، علاقه و ارتباط عمیق.
عوامل دیگری هم هستن که ما را به تیپ شخصیتی اسکیزوئید علاقه مند می کند. برخی از ما عاشق این هستیم که نقش شفادهنده را بازی کنیم، باید به قلب چیزی که معشوق ما را ناراحت می کند برسیم و سپس- از طریق عشق مهیب و دلسوزی و محبت بی حد و حصر- او را شفا دهیم. اسکیزوئید چنین احساسی را به راحتی در ما می انگیزد. او بسیار ساکت، ناراحت و بی تجربه است. فرض را بر این می گذاریم که گذشته افتضاحی داشته- شاید مورد سواستفاده و غفلت واقع شده یا طرف های عشقی با وی بدرفتاری کرده اند- و عزم خود را جذم می کنیم رابطه ای جدید و اصلاحی با او برقرار کنیم تا آثار ضربه های قبلی را از ذهنش پاک کنیم. بسیاری از اسکیزوئیدها افسرده به نظر می رسند و حتی ممکن است احتمال خودکشی را برای آن ها فرض کنیم. این شخصیت آسیب دیده، بی شک برای غلبه بر آزردگی هایش به قدری تحمل نیاز دارد. حقیقت این است که اسکیزوئید افسرده نیست و هرچقدر به او عشق بورزید و از او حمایت کنید نمی توانید سبک شخصیتی بنیادی او را تغییر دهید.
سکوت ، سردی و کم حرفی شخصیت اسکیزوئید برای عده ای جذاب است. بی تفاوتی آشکارش می تواند تحریک کننده و حتی اسرارآمیز باشد. سردی و خالی از احساس بودن شخصیت اسکیزوئید، درصورتی که خیلی جذاب به نظر رسد، به صورت بردباری بسیار مردانه، به رسم کلینت ایستوود نمایان می شود. البته حقیقت مایوس کننده این است که در پشت این بردباری مردانه، اسرار زیادی وجود ندارد بلکه آدمی وجود دارد که خیلی به روابط اهمیت نمی دهد.
کسانی که با تیپ های سرد و خالی از احساس رابطه برقرار می کنند، مجذوب بی تجربگی رابطه ای اسکیزوئید می شوند. در دنیایی که ارتباط و تماس جنسی بسیار سریع رخ می دهد، بی تجربگی جنسی آشکار شخصیت اسکیزویید و بی میلی او به رابطه جنسی، جالب، بی نظیر و سنتی جلوه می کند. سادگی جنسی طرف مقابل شما می تواند شیرین به نظر رسد و نسبت به طرف هایی که از همان اول دنبال تماس جنسی هستند، تازه و دلگرم کننده به نظر آید. اما یادتان باشد این بی علاقگی جنسی، همیشگی است و بعد از ازدواج ادامه می یابد.
پیدا کردن شخص اسکیزویید، انگیزه های دیگری هم دارد. اگر در طول زندگی همواره با احساس تنهایی دست و پنجه نرم کرده باشید، با دوست نداشتن و ارتباط نداشتن شخصیت اسکیزویید همانندسازی افراطی می کنید. در تلاش برای کم کردن احساس تنهایی طرف سرد و خالی از احساس تان، برای او دلسوزی می کنید. اما خودتان را گول نزنید.
اسکیزویید تنها نیست- شنا تنها هستید. بالاخره این که برخی آدم ها در روابط خود، به چالش نیاز دارند. آن ها دنبال این هستند که یخ طرف سرد و خالی از احساس را بشکنند. البته احتمال موفقیت آنها در این چالش کم است ولی به هرحال چالش است.
بسیاری از جنبه های رفتار شخصیت اسکیزویید می تواند ما را به خود جذب کند و باعث شود ارتباط مان با او حفظ کنیم. در این مواقع معمولا روابط قبلی خود را از سر می گیریم – یعنی اضافه کاری می کنیم تا محبت طرف سرد و نجوش خود را جلب کنیم. در برخی موارد هم محتاج مورد احتیاج بودن هستیم و می خواهیم از طریق نجات دادن یک نفر و مراقبت از او، درستی خود را ثابت کنیم. شخص سرد و خالی از احساس برای عده ای هم گیرا و دوست داشتنی است. هر انگیزه ای که دارید، در یک مورد با خودتان صادق باشید؛ طرف اسکیزویید شما سرد و خالی از احساس باقی خواهد ماند و از شما فاصله خواهد گرفت. اگر نیاز شدیدی به تلافی کردن دارید. طرف اسکیزویید برای چنین رابطه ای مناسب نیست.
زندگی با یک اسکیزوئید
اگر با یک اسکیزویید رابطه داشته باشم، باید چکار کنم؟ درمان، فایده ای دارد؟ امیدی به تغییر او هست؟ آیا در چنین رابطه ای نیازهای هیجانی من ارضا می شود؟ این سوالات را مرتبا از زن و مردهایی که بالاخره می فهمند طرف سرد و خالی از احساس شان، اختلال شخصیت اسکیزویید دارد، می شنویم.
به عنوان کسی که طرف مقابلش اسکیزویید است باید این را بدانید که پیش آگهی این اختلال از جهت تغییرکردن، بد است و واقعیت تکان دهنده این است که طرف مقابلتان ظرفیت چندانی برای برقراری رابطه خالصانه ندارد. ویژگی های اسکیزویید، مثل ویژگی های تمام اختلالات شخصیت.شدت و ضعف دارد: برخی از اسکیزوییدها صرفا درون گرا هستند، برخی دیگر کاملا سرد و خالی از احساس هستند و تقریبا هیچ رابطه ای برقرار نمی کنند. کسی که واجد ملاک های اختلال شخصیت اسکیزویید است، در رابطه برقرار کردن با همه انسان ها – از جمله با شما – مشکل دارد.مسأله این نیست که او نمی خواهد مقابله به مثل هیجانی داشته باشد بلکه مسأله این است که نمی تواند چنین کاری اجام دهد.
آدم ها معمولا شخص اسکیزویید را جدی نمی گیرند و با او ازدواج نمی کنند – به ویژه اگر دنبال کسی باشند که عشق آنها را تلافی کند با این حال برخی از خوانندگان کتاب ممکن است درگیر رابطه با یک اسکیزویید شده باشند. شاید با او ازدواج کرده اید یا از او بچه دارید. در این صورت برای پذیرش همسرتان و قابل تحمل تر کردن رابطه تان با او باید چنین نکته را به یاد بسپارید.
انتظارات واقع بینانه ای داشته باشید
اجازه دهید صریح حرف بزنیم: پیش آگهی تغییر در شخصیت اسکیزویید، ناچیز است. شخص اسکیزویید تمایل زیادی به روابط میان فردی ندارد یا اصلا چنین تمایلی ندارد. او نسبت به تعریف و تمجید و انتقاد بی تفاوت است و ظرفیت کمی برای زندگی هیجانی دارد. از سوی دیگر، همه اسکیزوییدها نشانه های شدید ندارند و برخی، آینده رابطه ای امیدوارکننده تری دارند. به عنوان همسر یا طرف مقابل شخص اسکیزویید، احتمالا احساس یأس و شکست می کنید. شاید وسوسه شوید که اگر همدلی. دلسوزی و درگیری شما بیشتر شود شاید به راه آید، از حالت بسته بودن درآید، حرف بزند و تبادل نظر و خودافشایی کند. این طرز فکر غلط است. او برای همه اسکیزویید است نه صرفا برای شما. زیاد انتظار تغییر نداشته باشید و وقتی اندکی تغییر می بینید، خوشحال نشوید.
♀️زیاد به او فشار نیاورید♀️
اگر دائم به طرف مقابل تان فشار بیاورید که رابطه برقرار کند، احتمال دارد انزوا در پیش گیرد. برخورد با کناره گیری او یا توقع رفع نیازهای هیجانی تان توسط او، راهبردهای خودناکام کن هستند. رویکرد هوشمندانه تر، سهل گیری و تحمل است. می داتید که همسرتان برای تنهایی ارزش قائل است و به تنهایی نیاز دارد، پس چرا این رفتارش را تشدیق نمی کنید؟ با این روش ، آمادگی بیشتری برای ارتباط و درگیر شدن با شما خواهد داشت. خلاصه این که ذله کردن اسکیزویید برای تعامل باعث می شود شما را از زندگی اش بیرون کند. هیچ چیز مثل طرفی که برای اسکیزویید مزاحمت هیجانی درست می کند بد نیست.
به کارهایی که طرف مقابل تان از آن لذت می برد، ملحق شوید
کسی که اختلال شخصیت اسکیزویید دارد از معدود چیزهایی لذت می برد- خصوصا آن که جنبه اجتماعی داشته باشد. طرف مقابل تان ممکن است از فیلم دیدن، تعمیر ماشین یا مطالعه لذت ببرد. چرا به او ملحق نمی شوید – حتی اگر زیاد حرف نزند. به هر حال کارهایی هست که از انجام آن ها با او لذت ببرید،پس چرا برخی از این کارها را انجام نمی دهید؟ رمز کار این است که طرف مقابل خود را ترغیب کنید برای لحظاتی با شما باشد و در فعالیت هایی که برای او لذتبخش اند، شریک شوید. به جای ذله کردن او و متوقع بودن، این روش بهتری برای ورود به دنیای هیجانی او است. اسکیزویید به مرور با حضور شما کنار خواهد آمد و حتی حضورتان را ترجیح خواهد داد. اگرچه تضمینی نیست ولی اغوا کردن شخص اسکیزویید از تعقیب و آزردن او عاقلانه تر است.
او را تقویت کنید نه تنبیه
بی اف. اسکینر، رفتارگرای مشهور، با این کشف که تقویت رفتار مطلوب از تنبیه رفتار نامطلوب مؤثرتر است جایگاه خود را در تاریخ مستحکم کرد. به جای تنبیه یا شرمنده کردن طرف اسکیزویید خود به خاطر بی ارتباطی و کناره گیری، اگر کورسوهای علاقه میان فردی او را تحسین کنید تأثیر بیشتری بر او خواهید گذاشت. طرف مقابل تان را بابت این که اجازه داده است در فعالیت های انفرادی اش حضور داشته باشید، تحسین و تشویق کنید و دنبال فرصتی بگردید تا درگیری او در هر گونه فعالیت اجتماعی یا تلاش برای شروع گفتگو یا تعامل را تحسین کنید. این همان عملی است که اسکینر به آن شکل دهی می گوید. با پاداش دادن به رفتارهایی که به تدریج به رفتار مطلوب نزدیک می شوند و تحمل روند تدریجی تغییر می توانید شرایطی ایجاد کنید که به پیشرفت رابطه ای او منتهی می شود.
نیازهای هیجانی خود را خارج از رابطه خود با طرف اسکیزوییدتان ارضا کنید.
اگر می خواهید با طرف اسکیزویید خود باشید و در عین حال، نیازهای هیجانی و علایق رابطه ای دارید، عاقلانه است که روابط اجتماعی دیگر خود را دنبال کنید. دوستان خوب خود را حفظ کنید، به گروه های حمایت یا گروه های اجتماعی ملحق شوید، در کلاس های مختلف شرکت کنید و تماس تان با خانواده را قطع نکنید. با رفع حداقل برخی از نیازهای هیجانی تان در جای دیگر، از توقع خود کم خواهید کرد و بی ارتباطی طرف مقایل تان را بهتر تحمل می کنید و می پذیرید.
??بعید است درمان فایده ای داشته باشد??
در مورد اختلال تمام عیار شخصیتی، بعید است مشاوره یا روان درمانی حرفه ای، مؤثر واقع شود. اسکیزوییدها ذهنیت روان شناختی چندانی ندارند و نمی توانند در مورد سردی و عدم گرایش خود به ارتباط، بینش کسب کنند. از همه مهمتر اینکه اسکیزوییدها تمایل چندانی به رابطه برقرار کردن برای تغییر ندارند. اگرچه طرف مقابل تان ممکن است شما را خیلی دوست داشته باشد ولی تهدید به قطع کردن رابطه، او را به قدر کافی تحریک نمی کند. او احتمالا همان طور که با شما درگیر رابطه نمی شود، با روان درمانگر هم رابطه برقرار نمیکند. اگرچه شخص اسکیزویید با گفتگوی روشنفکری در مورد رابطه، راحت است ولی گفتگوی هیجانی را نمی پسندد. خلاصه بر شما است که انتظارات کوچک و عادی داشته باشید و کمترین پیشرفت در رفتار میان فردی او را بپذیرید.
♀️چه موقع وقت ترک کردن او است؟♀️
دیر یا زود می فهمید که زندگی با شخص اسکیزویید در بلندمدت قابل تحمل نیست. عواملی که در آغاز باعث شروع رابطه شما شده اند، حالا نشانه های یک سبک شخصیتی مختل هستند. طرف مقابل شما نه تنها نمی تواند محبت و ارتباط شما را تلافی کند بلکه برای این کار انگیزه چندانی هم ندارد. البته می توانید تحت درمان قرار بگیرید و به نیازتان برای نجات دادن و شفا دادن دیگری پی ببرید؛ اما وقتی به این انگیزه ها پی می برید که دیگر آنقدر شدت ندارند که بخواهید زندگی با شخص اسکیزویید را ادامه دهید. اگر رابطه با طرف اسکیزویید را قطع کنید، بعید است زیاد ناراحت شود و به هم بریزد. یادتان باشد ظرفیت چندانی برای برقراری رابطه ندارد و از تنهایی کاملا راضی است. البته آدم ها با هم فرق دارند و هرچه شدت صفات اسکیزوییدی آن ها کمتر باشد، ارتباط بیشتری با شما حس می کنند. اسکیزوییدها در اکثر مواقع بهتر از سایر اختلالات شخصیت این کتاب با قطع رابطه کنار می آیند.
خلاصه
تیپ شخصیتی اسکیزویید، همسر سرد و خالی از احساس خواهد بود. او یک عمر عدم رابطه و عدم درگیری را پشت سر گذاشته و در خانه همچون یک جزیره هیجانی بوده است. حتی اگر مجذوب گرایش اسرارآمیز او به انزوا و تنهایی شوید، بعید است نیازهای هیجانی شما را ارضا کند. اگر طرف مقابل تان اسکیزویید است، احتمالا در این رابطه همه کارها برعهده شما خواهد بود. به زودی کشف خواهید کرد که ماندن با چنین شخصی حکم تنها ماندن را دارد نه عشق.